امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Welter

ˈwelt̬ər ˈweltə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive
اختلاط، درهم‌و‌برهمی، خشکی، پژمردگی، آغشتن، غلت زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- Hogs weltered in the mud.
- خوک‌ها در گل غلت می‌زدند.
- to welter in work
- غرق کار بودن
- the ship sank and we weltered in the sea for five days
- کشتی غرق شد و ما پنج روز با امواج دریا دست به گریبان بودیم
- to welter in one's own blood
- در خون خود غوطه‌ور بودن
- Survivors weltered in the sea for four days.
- زنده‌مانده‌ها چهار روز در دریا با امواج دست به گریبان بودند.
- the welter of sea waves
- خروش امواج دریا
- The room was a welter of broken glass and china.
- اتاق پر از قطعات شیشه و چینی شکسته بود.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد welter

  1. verb To move about in an indolent or clumsy manner
    Synonyms:
    wallow flounder
  1. noun A confused multitude of things
    Synonyms:
    commotion jumble uproar turmoil confusion grovel clutter overturn roll toss tumble muddle wallow fuddle wilt wither mare's nest smother

ارجاع به لغت welter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «welter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/welter

لغات نزدیک welter

پیشنهاد بهبود معانی