امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wetter

American: ˈwetər British: ˈwetə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت عالی:

    wettest

معنی

noun adjective
خیس‌کننده، نم‌زننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wetter

  1. adjective Covered or soaked with liquid
    Synonyms:
    muggier soppier moister soggier slimier danker
    Antonyms:
    cleaner
  1. noun A chemical agent capable of reducing the surface tension of a liquid in which it is dissolved
    Synonyms:
    wetting-agent surfactant surface-active agent
  1. noun Someone suffering from enuresis; someone who urinates while asleep in bed
    Synonyms:
    bedwetter bed-wetter
  1. adjective Rainy
    Synonyms:
    mistier cloudier stormier foggier muddier slipperier slushier
    Antonyms:
    sunnier clearer

ارجاع به لغت wetter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wetter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wetter

لغات نزدیک wetter

پیشنهاد بهبود معانی