با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Whalebone

ˈweɪlboʊn ˈweɪlbəʊn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
والانه، استخوان آرواره نهنگ، عاج تمساح
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد whalebone

  1. noun A horny material from the upper jaws of certain whales; used as the ribs of fans or as stays in corsets
    Synonyms: baleen, scrimshaw, stay

ارجاع به لغت whalebone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whalebone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/whalebone

لغات نزدیک whalebone

پیشنهاد بهبود معانی