با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Wheal

wheal wheal
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
صدف حلزونی شکل، ورم جای شلاق و غیره، محل سوختگی، معدن، کان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wheal

  1. noun A ridge or bump raised on the flesh, as by a lash or blow
    Synonyms: wale, welt, weal, whelk

ارجاع به لغت wheal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wheal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wheal

لغات نزدیک wheal

پیشنهاد بهبود معانی