امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wheaten

American: ˈwiːtn̩ British: ˈwiːtn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
گندمی، وابسته به گندم، به رنگ گندم، گندمگون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wheaten

  1. adjective Of or relating to or derived from wheat
    Synonyms:
    whole-wheat wholemeal

ارجاع به لغت wheaten

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wheaten» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wheaten

لغات نزدیک wheaten

پیشنهاد بهبود معانی