امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Windy

ˈwɪndi ˈwɪndi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more windy
  • صفت عالی:

    most windy

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
آب‌و‌هوا بادخیز، پرباد، بادخور، طوفانی link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی آب‌و‌هوا

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a windy day
- یک روز پر باد
- a windy desert
- یک صحرای بادخیز
adjective
پرطمطراق، پرادعا، خودنمایانه
adjective
پرگو، درازگو، لفاظ
adjective
پوچ، توخالی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد windy

  1. adjective breezy
    Synonyms:
    airy blowing blowy blustering blustery boisterous brisk drafty fresh gusty raw squally stormy tempestuous wild windswept
    Antonyms:
    calm
  1. adjective talkative; boastful
    Synonyms:
    bombastic diffuse empty garrulous inflated lengthy long-winded loquacious meandering palaverous pompous prolix rambling redundant turgid verbose wordy
    Antonyms:
    uncommunicative unresponsive

ارجاع به لغت windy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «windy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/windy

لغات نزدیک windy

پیشنهاد بهبود معانی