امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Withdrawn

wɪðˈdrɑːn wɪðˈdrɔːn / / wɪθ-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    withdrew
  • سوم‌شخص مفرد:

    withdraws
  • وجه وصفی حال:

    withdrawing
  • صفت تفضیلی:

    more withdrawn
  • صفت عالی:

    most withdrawn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
کناره‌گیر، منزوی، گوشه‌گیر، انزواطلب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The withdrawn child preferred to spend time alone.
- کودک منزوی ترجیح می‌داد به تنهایی وقت بگذراند.
- The withdrawn employee seldom participated in team meetings.
- کارمند گوشه‌گیر به ندرت در جلسه‌های تیمی شرکت می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد withdrawn

  1. adjective unsociable
    Synonyms:
    aloof aseptic casual cool detached disinterested distant incurious indifferent introverted nongregarious offish quiet recluse reclusive remote reserved restrained retired retiring retreated shrinking shy silent solitary standoffish taciturn timorous uncommunicative uncompanionable unconcerned uncurious undemonstrative unforthcoming uninterested
    Antonyms:
    extroverted friendly outgoing sociable
  1. adjective hidden, remote
    Synonyms:
    cloistered departed isolated out-of-the-way private recluse removed retreated secluded solitary taken out
    Antonyms:
    known seen visible

ارجاع به لغت withdrawn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «withdrawn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/withdrawn

لغات نزدیک withdrawn

پیشنهاد بهبود معانی