با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Wobble

ˈwɑːbl ˈwɒbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    wobbled
  • شکل سوم:

    wobbled
  • سوم شخص مفرد:

    wobbles
  • وجه وصفی حال:

    wobbling
  • شکل جمع:

    wobbles

توضیحات

همچنین می‌توان از wabble به‌ جای wobble استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive
(در چرخ) لنگ بودن، جنبیدن، تلوتلو خوردن، وول خوردن، مردد بودن، مثل لرزانک تکان خوردن، لنگی چرخ،لق بودن
- Ducks went wobbling by along the shore.
- اردک‌ها لمبر‌خوران در راستای کرانه حرکت می‌کردند.
- The chair's legs wobble.
- پایه‌های صندلی لق هستند.
- I was so scared my legs were wobbling.
- آن‌قدر ترسیده بودم که پاهایم می‌لرزیدند.
- Don't wobble the table; I am trying to write.
- میز را تکان نده؛ دارم سعی می‌کنم چیز بنویسم.
- His voice wobbled.
- صدایش مرتعش بود.
- Jelly wobbles.
- لرزانک (ژله) می‌لرزد.
- The bicycle's wheel wobbles.
- چرخ دوچرخه لنگی دارد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wobble

  1. verb stagger, quake
    Synonyms: be unsteady, careen, falter, flounder, lurch, oscillate, quiver, reel, rock, roll, seesaw, shake, shimmy, stumble, sway, swing, teeter, totter, tremble, vacillate, vibrate, waver, weave, wiggle

ارجاع به لغت wobble

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wobble» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wobble

لغات نزدیک wobble

پیشنهاد بهبود معانی