امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Work Up

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb
پیش رفتن، جلو رفتن، ترقی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
phrasal verb
تحریک کردن، انگیزاندن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد work up

  1. phrasal verb stimulate
    Synonyms: agitate, animate, arouse, breed, cause, develop, engender, excite, generate, get up, hatch, improve, incite, induce, inflame, instigate, move, muster up, occasion, produce, rouse, spur, stir up
    Antonyms: discourage, dissuade
  2. phrasal verb Raise; to excite; to stir up

ارجاع به لغت work up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «work up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/work-up-3

لغات نزدیک work up

پیشنهاد بهبود معانی