امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wraith

reɪθ reɪθ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
خیال، منظر، روح، شبح، روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wraith

  1. noun A supernatural being, such as a ghost
    Synonyms: apparition, bogey, bogeyman, bogle, eidolon, ghost, phantasm, phantasma, phantom, revenant, shade, shadow, specter, spirit, visitant, spook, haunt
  2. noun A mental representation of some haunting experience
    Synonyms: ghost, specter, phantom, apparition, shadowy, shade, spook, spirit, vision, spectre

ارجاع به لغت wraith

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wraith» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wraith

لغات نزدیک wraith

پیشنهاد بهبود معانی