امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wrest

rest rest
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    wrested
  • سوم‌شخص مفرد:

    wrests
  • وجه وصفی حال:

    wresting

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive formal
به دست آوردن، کسب کردن (با تلاش یا سختی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The team had to wrest victory.
- تیم باید پیروزی را به دست می‌آورد.
- She wrested the victory with difficulty.
- او به‌سختی این پیروزی را کسب کرد.
verb - transitive
به زور گرفتن، از چنگ کسی بیرون کشیدن، از دست کسی درآوردن (اسلحه و قدرت و غیره با چرخاندن آن)، از زیر زبان کسی بیرون کشیدن (اسرار و غیره)
- The child wrested the toy away from his friend.
- کودک اسباب‌بازی را به زور از دوستش گرفت.
- He tried to wrest the gun from his attacker's hand.
- او سعی کرد اسلحه را از دست مهاجم بگیرد.
- The military wrested political power from the people's elected officials.
- ارتش قدرت سیاسی را از دست رهبران منتخب مردم گرفت.
noun countable
موسیقی شستی (برای کوک کردن پیانو یا چنگ)
- The wrest is a specialized tool used exclusively for stringed instruments like pianos.
- شستی ابزاری تخصصی است که منحصراً برای سازهای زهی مانند پیانو استفاده می‌شود.
- He used the wrest to tune the strings of the piano.
- او از شستی برای کوک کردن سیم‌های پیانو استفاده کرد.
verb - transitive
قدیمی تحریف کردن
- You wrest the law so as to make your enemies appear guilty.
- شما برای گناهکار جلوه دادن دشمنانتان قوانین را تحریف می‌کنید.
- They wrested my words regularly.
- آن‌ها مرتباً حرف‌های مرا تحریف کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wrest

  1. verb To alter the position of by a sharp, forcible twisting or turning movement
    Synonyms:
    wrench wring
  1. verb To obtain by coercion or intimidation
    Synonyms:
    exact extort squeeze wrench wring distort extract falsify force garble misconstrue pervert rend seize snatch shake down take usurp wrestle
  1. verb To give an inaccurate view of by representing falsely or misleadingly
    Synonyms:
    belie color distort falsify load misrepresent misstate pervert twist warp wrench

ارجاع به لغت wrest

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wrest» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wrest

لغات نزدیک wrest

پیشنهاد بهبود معانی