امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wrote

roʊt rəʊt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • مصدر:

    write
  • شکل سوم:

    written
  • سوم‌شخص مفرد:

    writes
  • وجه وصفی حال:

    writing

معنی

adverb
زمان گذشته ساده فعل Write

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wrote

  1. verb Write music
    Synonyms:
    indited published composed pent
  1. verb Have (one's written work) issued for publication
    Synonyms:
    indited pent scribbled corresponded communicated drafted created inscribed spelt produced published subscribed signed recorded scribed composed scrawled rewrote scratched noted formulated autographed transcribed
  1. verb Record data on a computer
    Synonyms:
    inscribed saved signed scribed reproduced autographed indited printed addrest scrawled engrossed
    Antonyms:
    read

ارجاع به لغت wrote

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wrote» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wrote

لغات نزدیک wrote

پیشنهاد بهبود معانی