آتشپاره به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
شکل نوشتاری دیگر این لغت: آتشپاره
معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
چابک
فونتیک فارسی
aatash paare
صفت
مجازی
firebrand, fireball, clever, handful, perisher, pest, ember, vigorous, energetic
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- او به‌عنوان یک فعال آتشپاره شناخته می‌شد و همیشه برای عدالت اجتماعی مبارزه می‌کرد.
- She was known as a fireball activist, always fighting for social justice.
- رهبر آتشپاره با سخنرانی پرشور خود الهام‌بخش جمعیت شد.
- The firebrand leader inspired the crowd with her passionate speech.
پاره‌ی آتش
فونتیک فارسی
aatash paare
اسم
عامیانه
spark, sparkle, flare, scintilla
- آتشپارهی شرایط ناگهانی در طول شب برای کمک علامت داد.
- The emergency flare signaled for help during the night.
- این هنرمند از یک آتشپارهی رنگ برای بهتر کردن نقاشی استفاده کرد.
- The artist used a sparkle of color to enhance the painting.
مترادف و متضاد آتشپاره
- جلد، چابک، زرنگ، فرز
- بدجنس، حیله‌گر، موذی
- شرور، شریر
- اخگر
- شیطان، ناقلا
- فتنه‌جو، فتنه‌گر
ارجاع به لغت آتشپاره
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «آتشپاره» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/آتشپاره
لغات نزدیک آتشپاره
- - آتشبهاختیار
- - آتش پاد هوایی
- - آتشپاره
- - آتش پر شعله
- - آتشپرست