تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- وارد اتاق که شدم احساس کردم قبلاً آنجا بودهام.
- احساس موفقیت
- احساس بیگانگی و یأس در جوانان
- ناگهان خشمگین شد؛ ولی به سرعت احساسش را کنترل کرد.
- فرمانده به احساسات سربازان نسبت به جنگ گوش فرا میداد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «احساس» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/احساس