امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

اساس به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

بنیان

فونتیک فارسی

asaas
اسم
basis, foundation, base, groundwork, principle, cornerstone, footing, fundament, keystone, bedrock, texture, essence, framework, substratum, plank, wrap, underpinning, vitals

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- آموزش‌و‌پرورش اساس پیشرفت است.

- Education is the cornerstone of progress.

- اساس استدلال او چیست؟

- What is the essence of his argument?

- اساس ایمان ما

- the keystone of our faith

- ده فرمان اساس بسیاری از قوانین دینی و اخلاقی را تشکیل می‌دهد.

- The Decalogue form the basis of many religious and moral codes.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد اساس

  1. مترادف:
    اصل بن بنیان بنیاد پایه پی زمینه شالوده قاعده کنه ماخذ مبنا محور مناط نهاد

ارجاع به لغت اساس

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اساس» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/اساس

لغات نزدیک اساس

پیشنهاد بهبود معانی