اسیر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

گرفتار

فونتیک فارسی

asir
اسم صفت
captive, captured, prisoner, enmeshed, jailbird, thrall, enslaved, slave, prey, wedded to

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

- اسیر عشق

- prisoner of love

- هزینه‌ی آزاد کردن سربازان اسیر

- the cost of redeeming captured soldiers

- ژنرال روسی مذاکره با افسران اسیر آلمانی را رد کرد.

- The Russian general refused to parley with captured German officers.

- سربازان اسیر باید فورا خلع سلاح شوند.

- Captured soldiers must be disarmed immediately.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد اسیر

ارجاع به لغت اسیر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اسیر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/اسیر

لغات نزدیک اسیر

پیشنهاد بهبود معانی