امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

بانداژ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

زخم‌بندی، باندپیچی

فونتیک فارسی

baandaazh
اسم
bandaging, dressing (a wound)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

- بانداژ زیادی سفت بود.

- The bandaging was too tight.

- دکتر توصیه کرد برای جلوگیری از عفونت بانداژ هر روز عوض شود.

- The doctor recommended changing the bandaging on the wound daily to prevent infection.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بانداژ

  1. مترادف:
    نوارپیچی باندپیچی

ارجاع به لغت بانداژ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بانداژ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بانداژ

لغات نزدیک بانداژ

پیشنهاد بهبود معانی