امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

بدقلق به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

badghelegh
bilious, crabbed, difficult, huffish, nasty, ornery, peevish, recalcitrant, stubborn, trying, ugly, unwieldy

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بدقلق

  1. مترادف:
    ناسازگار سرکش بدرام
    متضاد:
    خوش‌قلق

ارجاع به لغت بدقلق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بدقلق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بدقلق

لغات نزدیک بدقلق

پیشنهاد بهبود معانی