امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

برخاستن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

barkhaastan
to get up, [rare.] to journ a meeting, [rare.] to disappear

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد برخاستن

  1. مترادف:
    ایستادن به‌پاخاستن برپا شدن بلند شدن
  1. مترادف:
    بیدار شدن
  1. مترادف:
    بردمیدن سر زدن
  1. مترادف:
    برآمدن طلوع کردن
  1. مترادف:
    شوریدن شورش کردن طغیان کردن عصیان کردن قیام کردن
  1. مترادف:
    متصاعد شدن
  1. مترادف:
    پدیدآمدن آغاز شدن در گرفتن
  1. مترادف:
    پیش آمدن اتفاق افتادن

ارجاع به لغت برخاستن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «برخاستن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/برخاستن

لغات نزدیک برخاستن

پیشنهاد بهبود معانی