امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

بروز دادن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

آشکار کردن، نمایان کردن، فاش کردن، مشخص کردن

فونتیک فارسی

borooz daadan
فعل متعدی
to declare, to demonstrate, to disclose, to display, to divulge, to express, to offer, to reveal, to show, to tell, to unlock, to wreak, to expose, to blab, to betray, to leak out

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- او از بروز دادن محل اختفای آنان خودداری کرد.

- He refused to disclose where they were hiding.

- بروز دادن هم‌احساسی می‌تواند روابط بین‌ فردی را تا حد زیادی تقویت کند.

- Showing empathy can greatly enhance interpersonal relationships.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بروز دادن

  1. مترادف:
    اظهار کردن ابراز کردن آشکار ساختن فاش ساختن فاش کردن
    متضاد:
    نهفتن نگفتن

ارجاع به لغت بروز دادن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بروز دادن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بروز دادن

لغات نزدیک بروز دادن

پیشنهاد بهبود معانی