امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

بری به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دور، منزه، جدا

فونتیک فارسی

bari
صفت
avoiding, free (of), devoid, clear, immune

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

- بری از هرگونه نظر متعصبانه

- free of any biased opinions

- (حافظ) … سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود

- … from head to foot, she was free of any blemish
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بری

  1. مترادف:
    ارضی خاکی زمینی
    متضاد:
    بحری
  1. مترادف:
    بیزار منزجر متنفر
  1. مترادف:
    تهی دور عاری محترز
  1. مترادف:
    مصون
  1. مترادف:
    بی‌گناه پاک مبرا

ارجاع به لغت بری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بری

لغات نزدیک بری

پیشنهاد بهبود معانی