امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

بزدل به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ترسو

فونتیک فارسی

bozdel
اسم صفت
coward, chicken-hearted, timorous, pusillanimous, fainthearted, gutless, lily-livered, chicken-livered, cowardly, timid, chicken, faint-hearted, yellow-belly

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- یک ژنرال بزدل

- a cowardly general

- او آن‌قدر بزدل بود که نمی‌توانست با رئیسش در مورد این رفتار ناعادلانه مقابله کند.

- He was too lily-livered to confront his boss about the unfair treatment.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بزدل

  1. مترادف:
    آهودل ترسان ترسنده ترسو جبان جبون خایف کم‌جرات کم‌دل
    متضاد:
    شجاع نترس شیردل

ارجاع به لغت بزدل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بزدل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بزدل

لغات نزدیک بزدل

پیشنهاد بهبود معانی