امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

بینا به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

ویژگی آنکه می‌بیند

فونتیک فارسی

binaa
صفت
seeing, that can see, not blind, sighted

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- چشم بینای جغد در شب عالی است.

- The seeing eye of the owl is remarkable at night.

- بچه‌های بینا با شادی در پارک بازی می‌کردند.

- The sighted children played joyfully in the park.
بصیر

فونتیک فارسی

binaa
صفت
مجازی insightful, clearsighted, sagacious

- دیدگاه بینای او عقاید ازپیش‌تعیین‌شده‌ی ما را به چالش کشید.

- His insightful perspective challenged our preconceived notions.

- چشم‌انداز بینای او برای پروژه، گروه را به کار سخت‌تر تشویق کرد.

- Her clearsighted vision for the project inspired the group to work harder.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بینا

  1. مترادف:
    بصیر دانا عالم مبصر
    متضاد:
    نادان

ارجاع به لغت بینا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بینا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بینا

لغات نزدیک بینا

پیشنهاد بهبود معانی