امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

تاثیر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اثر

فونتیک فارسی

ta'sir
اسم
effect, impression, influence, impact, impressiveness, efficacy, effectiveness, avail. action, potency, force, portent, imprint, play, reaction, power, punch

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- تاثیر موذیانه

- insidious influence

- هوش ماشین همه را تحت تاثیر قرار داده بود.

- Everyone was impressed by the cleverness of the machine.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تاثیر

  1. مترادف:
    اثر اثربخشی اثرگذاری
  1. مترادف:
    واکنش فعل‌وانفعال
  1. مترادف:
    افاقه نتیجه
  1. مترادف:
    اعتبار اهمیت نفوذ رسوخ قدرت گیرایی
  1. مترادف:
    اثر کردن اثر گذاشتن
  1. مترادف:
    نفوذ کردن
  1. مترادف:
    کاراشدن کارگر شدن

ارجاع به لغت تاثیر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تاثیر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تاثیر

لغات نزدیک تاثیر

پیشنهاد بهبود معانی