امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

تحلیل به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

tahlil
analysis, absorption, dissoiving, decomposition, corrosion, resolution, wasting, loss

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تحلیل

  1. مترادف:
    تجزیه
    متضاد:
    تحریم
  1. مترادف:
    تضعیف گدازش محوسازی
  1. مترادف:
    حل کردن گشودن
  1. مترادف:
    هضم کردن
  1. مترادف:
    حلیت روایی
  1. مترادف:
    حلال سازی
  1. مترادف:
    حلال شمردن روا داشتن

ارجاع به لغت تحلیل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تحلیل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تحلیل

لغات نزدیک تحلیل

پیشنهاد بهبود معانی