با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

تخم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

tokhm
seed, egg, sperm, balls, testicle
زیست‌شناسی zygote
گیاه‌شناسی spore
spawn
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تخم

ارجاع به لغت تخم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تخم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تخم

پیشنهاد بهبود معانی