امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

تزریق به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

وارد کردن داروی مایع به وسیله‌ی سرنگ در بدن

فونتیک فارسی

tazrigh
اسم
injection, shot, transfusion, infusion, inoculation

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

- این دارو را یا از راه خوردن یا از راه تزریق وارد بدن می‌کنند.

- The drug is ingested either by eating or by injection.

- تزریق زیرپوستی

- subcutaneous injection
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تزریق

  1. مترادف:
    آمپول زدن زرق
  1. مترادف:
    آمپول‌زنی
  1. مترادف:
    تنقیه

ارجاع به لغت تزریق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تزریق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تزریق

لغات نزدیک تزریق

پیشنهاد بهبود معانی