امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

تشویق به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

به شوق آوردن، تشجیع

فونتیک فارسی

tashvigh
اسم
encouragement, praise, sanction, accolade, commendation, inducement, acclaim, acclamation

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- کمی تشویق او را سرحال می‌کند.

- A little encouragement will make him frisky.

- صدای تشویق از سالن اجتماعات بلند شد.

- Cheers rang out from the assembly hall.
کف‌زنی

فونتیک فارسی

tashvigh
اسم
cheering, cheer, applause, clapping

- در میان تشویق حضار سخنرانی خود را آغاز کرد.

- She started her speech amid the applause of the audience.

- صدای بلند تشویق طرفداران از مایل‌ها آن‌طرف‌تر شنیده می‌شد.

- The loud cheering of the fans could be heard from miles away.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تشویق

  1. مترادف:
    اغوا انگیزش تحریص تحریض تحریک ترغیب تشجیع وادار
    متضاد:
    تنبیه
  1. مترادف:
    حث تقدیر قدردانی

ارجاع به لغت تشویق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تشویق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تشویق

لغات نزدیک تشویق

پیشنهاد بهبود معانی