امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

تعطیل به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

ta'til
cessation or suspension of work, standstill

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
جلسه و غیره
adjournment
holiday
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تعطیل

  1. مترادف:
    انحلال برچیدگی بیکاری لنگ متلاشی مرخصی منحل ناکارگی وقفه
  1. مترادف:
    روز بیکاری
  1. مترادف:
    بیکار کردن دست ازکار کشیدن معطل گذاشتن مهمل گذاشتن

ارجاع به لغت تعطیل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تعطیل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تعطیل

لغات نزدیک تعطیل

پیشنهاد بهبود معانی