امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

جابه‌جا شدن جزئی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

تکان جزئی خوردن

فونتیک فارسی

jaabejaa shodan joz'i
فعل لازم
to budge

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- سنگ آن‌قدر سنگین بود که با یک فشار نمی توانست به اندازه‌ای جزئی جابه‌جا شود.

- The rock was too heavy to budge with a push.

- به نظر می‌رسید که فیل عظیم‌الجثه از جای خود به اندازه‌ای جزئی جابه‌جا نشد.

- The huge elephant seemed impossible to budge from its spot.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت جابه‌جا شدن جزئی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جابه‌جا شدن جزئی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/جابه‌جا شدن جزئی

لغات نزدیک جابه‌جا شدن جزئی

پیشنهاد بهبود معانی