با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

جابه‌جا کردن جزئی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

تکان جزئی دادن

فونتیک فارسی

jaabejaa kardan joz'i
فعل متعدی
to budge

- باوجود تمام تلاش‌هایش، او نتوانست سنگ سنگین را به‌مقدار جزئی جابه‌جا کند.

- Despite her best efforts, she couldn't get the heavy rock to budge.

- سعی کردم سنگ سنگین را به‌مقدار جزئی جابه‌جا کند اما تکان نمی‌خورد.

- I tried to budge the heavy rock but it wouldn't move.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت جابه‌جا کردن جزئی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جابه‌جا کردن جزئی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/جابه‌جا کردن جزئی

لغات نزدیک جابه‌جا کردن جزئی

پیشنهاد بهبود معانی