امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

جماع به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مقاربت جنسی

فونتیک فارسی

'jemaa
اسم
sexual intercourse, breeding, coitus, sex, coition, making love, copulation, lovemaking, fucking, screwing

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- با کسی جماع کردن

- to have sex with someone

- جماع با هر کس که پیش آید

- indiscriminate sexual intercourse
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد جماع

  1. مترادف:
    آرمش جفتگیری مباشرت مجامعت مقاربت نزدیکی وطی همبستری همخوابی

ارجاع به لغت جماع

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جماع» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/جماع

لغات نزدیک جماع

پیشنهاد بهبود معانی