با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

خاطرات به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

خاطره‌ها

فونتیک فارسی

khaateraat
اسم جمع
memories, reminiscences, diary

- تصویر مادرم خاطرات زیادی را زنده کرد.

- My mother's picture awoke many memories.

- خاطرات تلخ و شیرین جوانی من

- the bittersweet memories of my youth
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خاطرات

ارجاع به لغت خاطرات

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خاطرات» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خاطرات

لغات نزدیک خاطرات

پیشنهاد بهبود معانی