با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

خاطرنشان کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

یادآور شدن

فونتیک فارسی

khaaterneshaan kardan
فعل متعدی
to point (out), to notify, to remind, to indicate, to note, to impress

- به آن‌ها خاطرنشان کردم که اگر درس نخوانند، رد خواهند شد.

- I reminded them that if they don't study, they will fail.

- باید به هم‌اتاقی‌ام خاطرنشان کنم که این ماه اجاره را پرداخت کند.

- I need to remind my roommate to pay the rent this month.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خاطرنشان کردن

ارجاع به لغت خاطرنشان کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خاطرنشان کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خاطرنشان کردن

لغات نزدیک خاطرنشان کردن

پیشنهاد بهبود معانی