با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

خالو به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دایی

فونتیک فارسی

khaaloo
اسم
(maternal) uncle

- خالویم هر تابستان مرا به ماهیگیری می‌برد.

- My uncle takes me fishing every summer.

- خالوی حسابدارم در فلوریدا زندگی می‌کند.

- My accountant uncle lives in Florida.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خالو

ارجاع به لغت خالو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خالو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خالو

لغات نزدیک خالو

پیشنهاد بهبود معانی