با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

خرج به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

kharj
expenditure, expense, costs, priming, amorce
اسلحه
charge, load
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خرج

ارجاع به لغت خرج

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خرج» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خرج

لغات نزدیک خرج

پیشنهاد بهبود معانی