با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

خط زدن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

حذف کردن، قلم گرفتن

فونتیک فارسی

khat(t) zadan
فعل لازم فعل متعدی
to cross out, to write off, to scratch, to cancel, to score

- دو جمله خط زده شده بودند.

- Two sentences were crossed out.

- باید اسم آن دو بازیکن را به خاطر مصدومیت از ناحیه‌ی مفصل زانو از لیست تیم خط می‌زدیم.

- We had to scratch two players from the team because of damaged knee joints.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خط زدن

ارجاع به لغت خط زدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خط زدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خط زدن

لغات نزدیک خط زدن

پیشنهاد بهبود معانی