تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- تب خفیف
- سکتهی قلبی خفیف
- او خود را نزد خویشاوندان پولدار خود خوار و خفیف کرد.
- او در شرکت ما مقام خفیفی بیش نداشت.
- با گرفتن رشوه خود را خوار و خفیف کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خفیف» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خفیف