امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

خواباندن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

khaabaandan
allay, bed, clinch, couch, lay, paralyze, quieten, relieve, rest, salve, sate

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خواباندن

  1. مترادف:
    خواب کردن
    متضاد:
    بیدار کردن
  1. مترادف:
    خوابانیدن

ارجاع به لغت خواباندن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خواباندن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خواباندن

لغات نزدیک خواباندن

پیشنهاد بهبود معانی