با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

خودکشی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

خود را کشتن، انتحار

فونتیک فارسی

khodkoshi
اسم
suicide, self-slaughter, self-destruction, hara-kiri

- خودکشی کردن

- to commit suicide

- مسائلی که کار او را به خودکشی رساند.

- Problems that led her to suicide.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خودکشی

ارجاع به لغت خودکشی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خودکشی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خودکشی

لغات نزدیک خودکشی

پیشنهاد بهبود معانی