امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

خیل به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

گله‌ی اسب

فونتیک فارسی

kheyl
اسم
herd of horses

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- خیل در علفزار با آرامش چرا می‌کرد.

- The herd of horses grazed peacefully in the meadow.

- گاوچران خیل را می‌راند.

- The cowboy wrangled the herd of horses.
گروه بزرگ

فونتیک فارسی

kheyl
اسم
cloud, troops, army, swarm, hosts, horsemen

- خیل زنبورها

- swarm of bees

- خیل گردشگران خیابان‌ها را شلوغ کرده بود.

- A swarm of tourists crowded the streets.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خیل

  1. مترادف:
    ارتش جند سپاه عسکر فوج قشون گند لشکر
  1. مترادف:
    گروه
  1. مترادف:
    پیرو مرید هواخواه
  1. مترادف:
    ایل طایفه عشیره قبیله دودمان
  1. مترادف:
    سواران سوارکاران
  1. مترادف:
    گروه اسبان

ارجاع به لغت خیل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خیل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خیل

لغات نزدیک خیل

پیشنهاد بهبود معانی