امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

داخل به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

درون، تو

فونتیک فارسی

daakhel
اسم قید
in, inside, inward, interior, into, within

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- او از دیوار بالا رفت و به داخل باغ پرید.

- He climbed the wall and jumped into the garden.

- او به داخل اتاق آمد.

- He came into the room.
در کشور

فونتیک فارسی

daakhel
اسم قید
مجازی interior
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد داخل

  1. مترادف:
    اندرون باطن تو در درون وارد
    متضاد:
    خارج

ارجاع به لغت داخل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «داخل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/داخل

لغات نزدیک داخل

پیشنهاد بهبود معانی