با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

دختر خاله به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فرزند مونث خاله

فونتیک فارسی

dokhtarkhaale
اسم
cousin, maternal aunt's daughter

- خانه متعلق به دخترخاله‌ام بود.

- The house belonged to my cousin.

- دخترخاله‌اش برای او ارثیه‌ی کوچکی گذاشته بود.

- Her cousin had left her a small legacy.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت دختر خاله

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دختر خاله» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/دختر خاله

لغات نزدیک دختر خاله

پیشنهاد بهبود معانی