با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

دختر دایی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فرزند مونث دایی

فونتیک فارسی

dokhtar daayi
اسم
cousin, maternal uncle's daughter

- او دختردایی مایک است.

- She is a cousin of Mike's.

- خانه متعلق به دختردایی‌ام بود.

- The house belonged to my cousin.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت دختر دایی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دختر دایی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/دختر دایی

لغات نزدیک دختر دایی

پیشنهاد بهبود معانی