دست ورزی به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
دستکاری، دخالت
فونتیک فارسی
dastvarzi
اسم
manipulation
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- دست‌ورزی شرکت در روند بازار به آن‌ها این امکان را داد که سرآمد رقبایشان باقی بمانند.
- The company's manipulation of market trends allowed them to stay ahead of their competitors.
- شرکت متهم به دست‌ورزی در سوابق مالی‌اش بود.
- The company was accused of manipulation of their financial records.
ارجاع به لغت دست ورزی
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «دست ورزی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/دست ورزی
لغات نزدیک دست ورزی
- - دست ورز
- - دست ورزگری
- - دست ورزی
- - دست ورزی کردن
- - دست ها