با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

را به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

علامت مفعول بی‌واسطه

فونتیک فارسی

raa
حرف اضافه
particle suffixed to a noun or pronoun as sign of the definite direct object

- توسعه‌ی راه سفر را برای مسافران آسان‌تر می‌کند.

- The extension of the road will make travel easier for commuters.

- چیزی را به گند کشیدن، چیزی را به افتضاح کشیدن

- make a shambles of something

- ناهار را با ما خورد.

- We had him to lunch.

- آن فیلم کمدی را تماشا کردی؟

- Did you watch that comedy movie?
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت را

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «را» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/را

لغات نزدیک را

پیشنهاد بهبود معانی