امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

راندن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

raandan
to drive, to sail, to propel, to expel

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
هوانوردی
pilot
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد راندن

  1. مترادف:
    رانندگی کردن
  1. مترادف:
    بیرون کردن دور کردن رانش
  1. مترادف:
    تاراندن طرد کردن
  1. مترادف:
    تبعید کردن نفی‌بلد کردن

ارجاع به لغت راندن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «راندن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/راندن

لغات نزدیک راندن

پیشنهاد بهبود معانی