امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

ریختن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

rikhtan
to pout, to shed, to spill, to strew, to cast, to mould, to foundto throw(as dice), to injure, to pour, to be spilt, to fall

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
مجازی rain
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ریختن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ریختن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ریختن

لغات نزدیک ریختن

پیشنهاد بهبود معانی