امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

ریسمان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

rismaan
string, rope, line

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ریسمان

  1. مترادف:
    بند تار حبل رسن رشته طناب مقود نخ

ارجاع به لغت ریسمان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ریسمان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ریسمان

لغات نزدیک ریسمان

پیشنهاد بهبود معانی