با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

زائر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

زیارت‌کننده

فونتیک فارسی

zaa'er
اسم
visitor to a holy place, pilgrim

- زائر بار سنگینی را بر دوشش حمل می‌کرد.

- The pilgrim carried a heavy load on his back.

- زائر قبل از ادامه‌ی مسیرش برای استراحت در کاروانسرا توقف کرد.

- The pilgrims stopped to rest at the inn before continuing their journey.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت زائر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «زائر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/زائر

لغات نزدیک زائر

پیشنهاد بهبود معانی